درباره وبلاگ


این وبسایت در تاریخ 17/3/1387 تاسیس شده است. موضوعات این وبلاگ عبارتند از تاريخ افغانستان.ورزش افغانستان جغرافياي افغانستان.آب وهواي افغانستان.توضیح کامل درباره ی قوم های افغانستان. آثارباستاني افغانستان اقتصاد افغانستان.عكس هاي از افغانستان وديگرمناطق آن دانلود جديدترين آهنگ هاي افغاني وغيره........



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 119
بازدید دیروز : 75
بازدید هفته : 197
بازدید ماه : 194
بازدید کل : 19648
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 27159
تعداد آنلاین : 4

.::: وبسایت تخصصي افغانستان:::.
موضوعات این وبسایت تاریخ.قرهنگ.جغرافیا.اقوام افغانستان وتمام مسائل مربوط به افغانستان هست.

" بازگشت"

بازگشت

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پياده آمده بودم پياده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفره ای که تهی بود بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عيد همسايه
صدای گريه نخواهی شنيد همسايه
همان غريبه که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت

منم تمام افق را به رنج گرديده
منم که هر که مرا ديده در گذر ديده
منم که نانی اگر داشتم از آجر بود
و سفره ام که نبود از گرسنگی پر بود
به هر چه آينه تصويری از شکست من است
به سنگ سنگ بناها نشان دست من است
اگر به لطف و اگر قهر می شناسندم
تمام مردم اين شهر می شناسندم
من ايستادم اگر پشت آسمان خم شد
نماز خواندم اگر دهر ابن ملجم شد

طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفره ام که تهی بود بسته خواهد شد
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پياده آمده بودم پياده خواهم رفت 

چگونه باز نگردم که سنگرم آنجاست
چگونه آه... مزار برادرم آنجاست
چگونه باز نگردم که مسجد و محراب
و تيغ منتظر بوسه بر سرم آنجاست
اقامه بود و اذان بود آنچه اينجا بود
قيام بستن و الله و اکبرم آنجاست
شکسته بالی ام اينجا شکسته طاقت نيست
کرانه ای که در آن خوب می پرم آنجاست
مگير خرده که يک پا و يک عصا دارم
مگير خرده که آن پای ديگرم آنجاست

شکسته می گذرم امشب از کنار شما
و شرمسارم از الطاف بی شمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم
شهيد داده ام از دردتان خبر دارم
تو هم به سان من از يک ستاره سر ديدی
پدر نديدی و خاکستر پدر ديدی
تويی که کوچه غربت سپرده ای با من
و نعش سوخته بر شانه برده ای با من
تو زخم ديدی اگر تازيانه من خوردم
تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم

اگر چه مزرع ما دانه های جو هم داشت
و چند بته مستوجب درو هم داشت
اگر چه تلخ شد آرامش هميشه تان
اگر چه کودک من سنگ زد به شيشه تان
اگر چه متهم جرم مستند بودم
اگر چه لايق سنگينی لحد بودم
دم سفر مپسنديد نا اميد مرا
ولو دروغ عزيزان بهل کنيد مرا

تمام آنچه ندارم نهاده خواهم رفت
پياده آمده بودم پياده خواهم رفت 

به اين امام قسم چيز ديگری نبرم
به جز غبار حرم چيز ديگری نبرم
خدا زياد کند اجر دين و دنياتان
و مستجاب شود باقی دعاهاتان
هميشه قلک فرزندهايتان پر باد
و نان دشمنتان هر که هست آجر باد. 
 

شاعر:
محمد کاظم کاظمی
 



سه شنبه 27 بهمن 1388برچسب:, :: 20:56 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

شعر مهاجر

سلام همخونان گلم یک شعر زیبا برای شما گذاشتم امیدوارم که برایتان زیبا باشد

نبینی دردِ غــــربت را کـــه ما خــــانــه بدوشانیم

بتو امهاجری روزگــــــار نفرین که هر لحظه هراسانیم

سخن از ناکسـانِ شـــرق و غرب آمد به گوشِ ما

خـــدایا رحمی بر مـا کن که آزاد لیک به زندانیم

نگــــاه تلخِ بــــر مـــا میکند آن اجنـــبی هـــر دم

کــه مــــا از خلق تـــو هستیم، لیکن از ضعیفانیم

به هــــرجا میرویم جـــائی بــــرای دل نمی یابیم

به چشم شـــرقی و غــــربی، همان خارِ مغیلانیم

اگــــر خشکیده شـد خارها ندیدیم جـرئتی در کس

هـــزاران گل بهمـــــراه است ،نگوییم ما یتیمانیم

به هــــر شب ناله هــــای زار دارد بـاز دلِ تنگم

چــــرا آن رنگِ بیرنگــــی که بوده ،ما به دنیآییم

اگر آن شعــر مینائیم کـــــه از وزن فارغیم چندی

سپیـــدی را خــــــرسندییم اگــر چه کنجی تنهاییم

ضیاییم بهــــر دلهایی کـــه تاریک شد در غربت

جوانیم گـــــر درین غــــربت،مثلِ آن پیرِ بُرناییم

چو جرمن نیک نیاندیشد هزاران خانه ویران بین

قفس بـــــــا سیم و زر ساخته،همه جمله بزندانییم

هــــــــــزاران مردِ آزاده به قصد جرمنی در راه

هزاران خـــــانه ویران بین،زآن مـردم که آلمانند

مشــــو غـــــافل که جای ما همان افغانسِتان باشد

ندانست کس که خاکِ ما چقدر پاک و گران باشد

بغیر از کشورت هـــــــرجا روی آن اجنبی گوید

بــرو بیـرون ازین کشور،ترا گر یک نشان باشد

نشانِ خلـــقِ روفوجـــی فقط در ســــر نمی باشد

اگــــر او جمله ای گـــوید،هـزاران دردسر باشد

نمیگیـرد هــــر کشــــور مهاجـــر تا کـــه بتواند

اگــــر یک کشوری گیـــرد،بدان شق القمر باشد

خـــزانِ کشــورم بهتر ز هر باغیست در غربت

زنــم بوسه خاک خـــویش،بمن صدارمغان باشد

به قـــربانت شوم ای خاک تویی آن مادرِ دلسوز

تــرا بهتـــر ز صد کاخی که ما را ارمغـان باشد


از ضیا امیر زاده

 



سه شنبه 27 بهمن 1388برچسب:, :: 20:47 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

 

 

 این هم نقشه ای بزرگ با جزییات و البته قابلیت بزرگنمایی زیاد از افغانستان که همه چیز در آن به سه زبان فارسی ،پشتو و انگلیسی است همراه توضیحاتی درموارد مختلف مربوط به افغانستان در صفحه دوم که به زبان انگلیسی است.نقشه به فرمت فایل PDF هست وبرای مشاهده آن به برنامه Adobe reader نیاز دارید.اگر برنامه Adobe reader را ندارید میتوانید از اینجا دانلود کنید.

دانلود نقشه سه زبانه از افغانستان در اینجا

 



سه شنبه 27 بهمن 1388برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : مصطفی سعیدی
 شعری درباره ی افغانستان
شعری درباره ی افغانستان
ای دیار گمنام!ای آشیانه نیم سوخته ی کبوتران بی گناه و ای سرزمین نسل مظلوم!قرنی است که تو را از یاد برده اند،و سالیانی است که مظلومانه ترین موسیقی غم از تو به گوش می رسد.اما من هر صبح و شام دشتهای سرسبز،رودهای خروشان،کوههای پر شکوه،دره های پیچ در پیچ،آفتاب روشن و آسمان نیلگونت را در آینه ی خاطر خویش به نظاره می نشینم و در پشت چهره ی غبار آلود و فرسوده ات،غرور،عظمت و افتخارات دیرینه ی تو را جست و جو می کنم.

سرزمین من!

تو میهن همیشه جاوید منی؛شرق،غرب،شمال،جنوب و هر نقطه از پیکره ی وجود تو گویای صلابت،شکوه و پایداری توست.

سرزمین من!

به دور از هیاهوی زمان به تو می اندیشم؛به زیبایی هایت،به هیرمندت،به بازوان هندوکش مقاوم و صبورت،به مارگو و بکوایت که حکایت از گرمی وجود تو دارند.

سرزمین من !

لحظه لحظه وجودم را در زمزم عشق تو شستشو می دهم و هستی خویش رادر استواری بابای تو می بینم و از سکوت و شکوه بند امیرت اوج ابهت را می آموزم.

سرزمین من!

سالهاست که تو را مجروح می بینم و همچنان زخم هایت را بی مرهم!

و اینک با خدای خویش عهد می بندم که زخم های تو را با دستان خویش و در سایه ی توکل به خداوند مهربان و با تلاش و رنج پی گیرم،مرهم گذارم .

 با خدای خویش عهد  می بندم که برای آبادی و عظمتت لحظه ای آرام نگیرم و بار دیگر کتاب افتخارات تو را ورق بزنم.

خداوندا از تو می خواهم که مرا یاری نمایی.



 

 

 اطلاعاتی در مورد شهر ها ومناطق افغانستان

بند امیر

مناطق هزاره جات خوشبختانه بعضی زیباترین جاهای این دنیا را دارد،طوریکه کهزاد ها (پترو گلیف ها)آنرا یکی از اعجوبه های هستی تعریف می کند. بند امیر،طبق تعبیر محلی، باعرض جغرافیایی 30در جه و 50ثانیه شمالی و با طول جغرافیایی 67درجه و 12ثانیه شرقی در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان قرار دارد.

بند امیر با ارتفاعی تقریبا 9500پا ، در طول وادی رود خانه ای که نام خود را از آن می گیرد،امتداد می یابد.

بامیان در 45مایلی آن قرار دارد، این ناحیه با عبور از سه گذرگاه صعب العبور کوهستانی قابل دستیابی است: گذرگاه شهیدان (9945پا).

 

برای مطالعه ی ادامه ی مطلب بر روی ادامه کلیک کنید...........



ادامه مطلب ...


افغانستان

همه چیز درباره ی افغانستان از جمله تاریخ و جغرافیا و آب وهوا و..........

 

افغانستان کشوری است در آسیای میانه، پایتخت پيشين آن از سال ۱۷۴۷ تا ۱۷۷۵: قندهار و از سال ۱۷۷۵ تا اکنون شهر کابل است آریانا و خراسان به عنوان نام‌های قدیمی سرزمین افغانستان نسبت داده می‌شود. واژهٔ افغان که هم‌معنی قوم پشتون بوده‌است در سال ۱۹۶۴ و در قانون اساسی تصویبی محمد ظاهرشاه با تعریفی جدید و به معنی همهٔ افراد شهروند کشور افغانستان به‌کار رفت.

تاریخ افغانستان

حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از دره‌های پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریایی‌ها چه کسانی در این سرزمین ساکن بوده‌اند. بطلمیوس و دیگر جغرافی‌دانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک ایران در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کرده‌اند. قدیمی‌ترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است

مرزهای مشترک

مرزهای مشترک:  کل: ۵۵۲۹ کیلومتر

*                                  ترکمنستان (شمال): ۷۴۴ کیلومتر

*                                  ازبکستان (شمال): ۱۳۷ کیلومتر

*                                  تاجیکستان (شمال): ۱۲۰۶ کیلومتر

*                                  ایران (غرب): ۹۳۶ کیلومتر

*                                  چین (شرق): ۷۶ کیلومتر

*                                  کشمیر (جنوب شرق): -

*                                  پاکستان (جنوب): ۲٬۴۳۰ کیلومتر

ارتفاعات و آب و هوا و  منابع طبیعی و .........را در ادامه ی مطلب کلیک کنید و مطالعه کنید.......

 



ادامه مطلب ...


غزنی به عنوان پایتخت تمدن اسلامی

به نام خدا 

 

در آخرین دور نشست وزرای فرهنگ کشور های عضو (اسیکو) یا سازمان کشور های مسلمان به پیشنهاد وزارت فرهنگ و توریزم افغانستان قرار است لقب دوره یی پایتخت یا مرکز تمدن اسلامی در سال (2013) میلادی بع غزنی اهدا شود و همزمان با پخش این خبر نشانه های رضایت و خوشنودی مردم افغانستان بویژه مردم غزنی نسبت به این خبر در سیما و صدای همه رسانه های بیرون مرزی مرتبط با قضایای افغانستان پنهان نماند و  ثابت کننده ی آن نشست های پیهم فرهنگی

، اجتماعی در غزنی و مرکز کشور  به خاطر استقبال و پیشتبانی از این پیشنهاد بوده میتوانند. غزنی در گذشته و بویزه در عهد امپراطوری بزرگ (غزنویان)نقش ارزنده ی را در ترویج و گسترش دین مبین اسلام  و فرهنگ اسلامی و ادب  و

فر هنگ ایران فارسی دری هنر معماری ،نقاشی،خط نویسی،و غیره علوم متداوله

و مروجه زمان داشته است. در این سال های اخیر جز ولایت و شهر فراموش شده

و نقطه ی عمیق بی توجهی چیزی نبوده است و تنها خاطره ی عظمت آن بر فرش

زمین خاک آلود و در خموشی عظیم مردمان این سر زمین و بن بست فضای ان نقش بسته است گاهی ذکر نام غزنی در رسانه های بن بست را می شکنید.ولی

صدا ، صدای جنگ است و ویرانی .... و فقط حکایت از وخامت وضعیت غزنی را میکند.وقتی از تاریخ ولایتی که در دامنش صدها نویسنده ، شاعر، فیلسوف

،و اختر شناس ، و عالم را پرورانیده است و نقطه ی  ظهور انکشاف و  گسترش

،مدنیت و ترقی بوده است صحبت های در میان میآید برای همه این جالب  خواهد بود که این ولایت حالا دانشگاه ندارد تا حداقل فقط به خاطر گذشته آنرا با موجودیت یک  مرکز علمی زنده نگهداشت. مجالس و نشست های امروزین غزنی

 

برای مطالعه ی ادامه ی مطلب بر روی ادامه کلیک کنید...........



ادامه مطلب ...


سه شنبه 27 بهمن 1388برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

 

تصوير اصلي را ببينيد

به نام حضرت دوست

 

در واقع تقويم مورد استفاده در افغانستان وتقويم ايران تفاوت چنداني ندارد مگر در نامگذاري ماه ها و هم چنين در تعداد روزهاي بعضي ماه هاي سال تفاوت‌هايي هست .

نام ماههاي يا برجهاي تقويم مرسوم در افغانستان، به ترتيب همنام با دوازده صورت فلكي قديمي منطقه‌البروج است. تعداد شبانه‌روز هر برج برابر با مدت حركت مركز خورشيد در همان برج كه به علت حركت ظاهري غيريكنواخت مركز خورشيد روي مدارش از 29 تا 32 شبانه‌روز تغيير مي‌كند. در ضمن اين امكان وجود داشت كه تعداد شبانه‌روز‌‌هاي هر يك از بروج از سالي به سال ديگر تغيير كند.

اما نام ماههاي تقويم هجري شمسي مرسوم در ايران ريشه اوستايي دارند: «دي» يكي از القاب اهورامزدا و نام 11 ماه بقيه، اسامي فرشتگان و ياوران اهورامزدا است. و تعداد روزها در هرماه هم كهماههاي فروردين تا شهريور 31 شبانه روز ، ماههاي مهر تا بهمن 30 شبانه روز و ماه اسفند در سالهاي عادي 29 و در سالهاي كبيسه 30 شبانه روز است.  

نام ماههاي تقويم مرسوم در افغانستان:   

 

رديف

نام

معني

1

حَمَل

بره

2

ثور

گاو

3

جوزا

دوپيكر

4

سَرَطان

خرچنگ

5

اسد

شير

6

سنبله

خوشه

7

ميزان

ترازو

8

عَقرب

كژدم

9

قوس

كمان، كماندار

10

جَدي

بزغاله

11

دَلو

آب‌دهنده، آبكش

12

حوت

دوماهي

 
 **********************************
 
نام ماههاي تقويم مرسوم در ايران:  

 

رديف

نام

معني

1

فروردين

نيروي پيش‌برنده

2

ارديبهشت

راستي و پاكي

3

خرداد

كمال و رسايي

4

تير

باران

5

مرداد

جاودانگي و بي مرگي

6

شهريور

كشور برگزيده

7

مهر

عهد و پيمان

8

آبان

آبها

9

آذر

آتش

10

دي

آفريدگار، دادار

11

بهمن

انديشه نيك

12

اسفند

فروتني و بردباري

 تلخيص از:مركز تقويم
اميددارم مورد استفاده تان قرارگرفته باشد.
سبز باشيد و پايدار

 

                        



نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب